کد مطلب:12417 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:181

ورود سپاهیان اسلام به مکه
نوشته اند كه رسول خدا سپاه خود را در «ذی طوی» گروه گروه نمود: زبیر بن عوام، فرمانده میسره را فرمود تا با سپاهیانی از (كدی) وارد شهر شود. و سعد بن عباده را فرمود



[ صفحه 361]



كه از راه دیگر وارد گردد. خالد بن ولید فرمانده میمنه را فرمود تا با سپاهیان و قبایلی از عرب كه زیر فرمان او بودند از پائین مكه وارد شهر گردند. ابوعبیده جراح با صفوفی منظم از مسلمانان پیش روی رسول خدا روی به مكه پیش می رفتند تا به مكه وارد شدند. به این صورت مكه بدون مقاومت و بی جنگ و خونریزی، به دست مسلمانان فتح شد. به روایتی رسول خدا پرچمی را هم به ابورویحه داد كه هركس زیر پرچم او آید در امان باشد.

پیامبر تمام فرماندهان خود را فرمود: حتی الامكان از جنگ و خونریزی بپرهیزید، مگر برابر كسانی كه ظالمانه بخواهند وارد جنگ شوند. عده زیادی از سران قریش كه پیامبر را به سخت ترین صورت آزار و شكنجه كرده بودند مورد عفو رسول خدا قرار گرفتند، و عده ای از ترس جان ابتدا پنهان شدند و سپس نزد حضرت آمده اسلام آوردند، و بعضی هم گریختند.

نقل كرده اند كه: پیامبر پس از فتح مكه و آرامش مردم به مسجدالحرام آمد، و سوار بر شتر هفت بار پیرامون خانه خدا طواف كرد، و ركن را استلام نمود و به هریك از سیصدوشصت بت كه پیرامون كعبه نصب شده بود می رسید با چوبی كه در دست داشت میزد تا به زمین می افتاد. و در آن حال می گفت: جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا. اسراء/81: حق آمد و باطل نابود شد، و البته باطل نابودشدنی بوده و هست.